اگر نرخ ارز روند سقوط را در پیش گیرد و به ارقام سابق خویش نزدیک شود، شاید بتوانیم بگوییم وضعیت اقتصادی ممکن است حتی بدتر هم بشود؛ چراکه منشأ مشکلات اقتصادی ما نرخ ارز نیست، بلکه انباشت نقدینگی فراتر از ظرفیت اقتصادیمان است. نرخ ارز اگر هم پایین بیاید و بازار ارز را بی رونق بکند، باز هم راهگشا نیست چراکه نقدینگی جامعه از این بازار به بازار دیگری کوچ خواهد کرد. کوچ نقدینگی به بازاری نظیر بازار مسکن هم میتواند خطرآفرین باشد و تنگناهای جدیدی به اقتصاد ما وارد سازد. این یعنی دور زدن صورت مسألهای که مدتهاست جامعه ما با آن درگیر است. ما با مشکلی به نام نقدینگی مواجه هستیم که ارز و مسکن و خودرو و و نظایر آنها صرفاً جیبی برای انباشت آن هستند. در اقتصادی که ماهیت تورم آن تا اندازه زیادی پولی است، راهکار مهم و مؤثر کاهش تورم، کنترل حجم نقدینگی پول است، راهکاری که امروز کاملا بر خلاف مسیر آن حرکت کردهایم.
پرداختن به اینکه چرا نقدینگی ما خارج از چارچوب صحیح خویش افزایش یافته و اینکه هدفمندی یارانهها چقدر در آن مؤثر بوده یا نبوده است، اینجا محل بحثمان نیست اگرچه مهم و قابل تأمل اند، اما نکته کلیدی این موضوع، یافتن محل سرازیر شدن این انباشتههای مالی در شرایط کنونی است. جایی که نه به نوسان ارزی بیانجامد و نه مسکن را به حالت انفجار برساند و نه ... بلکه چنین تهدیدی را به فرصت بدل کند تا از فضای فعلی اقتصادی عبور کنیم. تولید، کلیدواژه مؤثری است که برای محل جاری شدن نقدینگی میتوان در نظر گرفت. اگر نقدینگی، به جای تبلور در بازار ارز در صنعت و تولید داخلی جاری میشد، امروز حتما تنگناهای کمتری در اقتصاد و معیشت مردم کشورمان میداشتیم. ما نیاز داریم که بسترهای تولیدمان با مؤلفههای سرمایهگذاری صحیح مردمی سازگار شود و حجم انباشته سرمایهها به جای رشد شخصی، به رشد عمومی منجر گردد. چنین انتظاری بیبنیان و بیاساس نیست، لکن برای وقوع آن نیازمند بسترهای متناسب و قوانین اصلاح شده هستیم.